کاوش موضوع هبوط
صفحه اصلی
هبوط
هُبوط یا سقوط انسان مفهومی در دستگاه نظری و آموزههای مسیحی است که میگوید نخستین زن و مرد در آغاز معصوم و مطیع خدا بودند، اما با نافرمانی گناهکار شدند. منظور از هُبوط راندهشدن انسان از باغ عدن و فرستادهشدن او به زمین است و ریشه در داستان آدم و حوا—دومین اسطورهٔ آفرینش در سفر پیدایش در تنخ—دارد.
بر اساس روایت سفر پیدایش، یهوه آدم و زن را آفرید تا نگهبان باغ عدن باشند. اینان آزاد بودند از تمام میوههای باغ بخورند، مگر میوهٔ درخت معرفت که خدا گفته بود میتواند باعث مرگشان شود. لیکن مار به زن خبر داد خوردن از میوهٔ درخت معرفت آنان را نخواهد کشت، بلکه باعث میشود چشمانشان باز و مانند خدا به نیک و بد آگاه شوند. پس زن از آن میوه خورد و به آدم هم داد. چشمانشان باز شد، به لختی خود پی بردند و وقتی صدای آواز خدا که میان درختان باغ میخرامید را شنیدند، خود را پنهان کردند. خدا که آمد، از آدم پرسید «کجا هستی؟» آدم پاسخ داد: «چون فهمیدم میآیی، خود را پنهان ساختم زیرا لخت هستم.» خدا از این پاسخ متوجه شد آنان از درخت معرفت خوردهاند و «یکی از ما» شدهاند. پس از ترس اینکه مبادا از درخت حیات هم بخورند و جاویدان شوند، آنان را از باغ بیرون راند. او همچنین آدم، زن و مار را نفرین کرد: مار بر شکمش راه خواهد رفت، زن تابع شوهرش خواهد بود و درد زاییدن را تحمل خواهد کرد و آدم «به عرق پیشانیاش نان خواهد خورد، زیرا او از خاک است و به خاک برخواهد گشت.»
در هیچ بخشی از سفر پیدایش یا دیگر کتب تنخ حرفی از مسائلی مثل «سقوط ابدی انسان» در رابطه با این داستان به میان نیامده است؛ در عوض، به گفتهٔ رنزبرگ، پیام اصلی این قصه بیشتر صعود ناتمام انسان به خدایی است. داستان هبوط یکی از پایههای عقیدهٔ «گناه نخستین» در مسیحیت است. در مسیحیت جریان اصلی (مبتنی بر اعتقادنامهٔ نیقیه) گفته میشود گناه به دلیل این نافرمانی وارد جهان شد و تمام هستی—از جمله ذات انسان—را آلود. بدین دلیل، همهٔ انسانها گناهکار متولد میشوند و نخواهند توانست به زندگی ابدی دست یابند، مگر با رحمت الهی. نافرمانی و رانده شدن انسان از بهشت در قرآن نیز روایت شدهاست.... بیشتر در ویکی پدیا